امروز یکمین سالی است که جشن تولدت را بی حضورت سالگرد می گیریم.
یک سالگی نبودنت را به همه تسلیت می گویم .
پ.ن:رو نوشت به یک عزیز ،یک مادر،یک فرشته ی زمینی که آسمانی شد.
91/6/30
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان
بیمناک مباش! چرا که گاهی بعضی از برکات خدا با شکستن تمام شیشه ها وارد میشود...
خاطراتت همچو بچه ای بی مادر است که بانگریستنش مرا ذره ذره آب می کند
به هر طرف که می نگرم آنجا آن ها را سرگردان می بینم
کاش خاطراتت مثل زمانی که می گذرد راه بر گشتی نداشت،
تا کمی آسان می شد حضم نبودنت!
سخت است...
درد است...
رفتنت!
راستی بچه ی بی مادر !چگونه خاطره های مادرش را مرور می کند؟
رو نوشت به یک عزیز از دست رفته(برای شادی روحش صلوات)