ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی..
دل نوشته هات خیلی دوس درام همیشه به وبلاگت سر میزنم
ممنون شما لطف دارید ما هم به شما سر می زنیم
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کردکز دست بخواهد شد .....راستی عاشقی فصل داره؟اگه فصلش تموم بشه چی؟
آره .پاییز.اما معلوم نیست تو چندمین سال عمرت...
دعا پشتِ دعا برای آمدنت ، گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ، دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛ کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!
سلام بسیار زیباست این شعرو خیلی دوست دارم
ممنون افسانه جون از اینکه اومدی...منم خیلی دوسش دارم و باهاش انتظار می کشم
پس کی میآیی؟ راستی شعری که زهرا جون نوشته خیلی قشنگه. ممنون زهرا جان!
آره منم دوسش داشتم
این شعر حالت انتزاعی زیبای در وجود آدم بوجود میاره..شبیه عاشقی..برای همین زیباستولی واقعیت خیلی با حقیقت فرق میکنه باید تلاش کنیم طبق واقعیت زندگی کنیم نه خقیقت
سلام سارای عزیز و دل نویس عزیزخواهش میکنممن فقط کپی کردم
کپی هم سلیقه می خواد...
دل نوشته هات خیلی دوس درام همیشه به وبلاگت سر میزنم
ممنون شما لطف دارید ما هم به شما سر می زنیم
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد .....
راستی عاشقی فصل داره؟
اگه فصلش تموم بشه چی؟
آره .پاییز.
اما معلوم نیست تو چندمین سال عمرت...
دعا پشتِ دعا برای آمدنت ،
گناه پشتِ گناه برای نیامدنت ،
دل درگیر ، میان این دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟!
سلام
بسیار زیباست این شعرو خیلی دوست دارم
ممنون افسانه جون از اینکه اومدی...منم خیلی دوسش دارم و باهاش انتظار می کشم
پس کی میآیی؟
راستی شعری که زهرا جون نوشته خیلی قشنگه. ممنون زهرا جان!
آره منم دوسش داشتم
این شعر حالت انتزاعی زیبای در وجود آدم بوجود میاره..
شبیه عاشقی..
برای همین زیباست
ولی واقعیت خیلی با حقیقت فرق میکنه باید تلاش کنیم طبق واقعیت زندگی کنیم نه خقیقت
سلام
سارای عزیز و دل نویس عزیز
خواهش میکنم
من فقط کپی کردم
کپی هم سلیقه می خواد...