دل نوشت

امید است که کامیاب شویم

دل نوشت

امید است که کامیاب شویم

این روزها دلم برایم خودم تنگ شده است .دلم میخواهد یکجا که هیچ کس نباشد و فقط خودم باشم و خود خودم بروم و تنها باشم و با خودم خلوت کنم .دلم مبخواهد یه جایی بروم خالی از نگاه های مردم خالی از حرفهایش و نگرانی هایشان و افسوس خوردن هایش و حتی ..... .. و حتی دوست داشتنشان .میخواهم بروم و پیدا کنم خودم را .ببینم کجا جا مانده است و کجا گمش کردم اما افسوس  

نمیگذارند 

نمیگذارند

نظرات 1 + ارسال نظر
سازدل دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ق.ظ http://va-ama-eshgh.blogsky.com/

یک چیز خیلی جدی را انگار به رسم آلزایمرهای دوران کهولت، به سهولت فراموش کرده ای.آن هم اینکه در سختی ها باید مرد باشی. که اگر نباشی، می شوی مثل الان وامانده و جامانده و جدامانده.. و کلا مانده..اصلا بهتر است بگوییم گندیده. می گندی میان "چه کنم"، "چه کنم" های خودت و "نمی دانم"، "نمی دانم" های خودت. و وای به روزی که بگندی! آنوقت خودت حالت از خودت به هم می خورد چه برسد به او و شما و ایشان! خواهش می کنم مرد باش! ادای آدم های قوی را در بیاور..خواهش می کنم!

بعضی وقتا لازم هست زن باشی وادای مرد بودن را در نیاوری و گرنه میشوی کسی که یه روز دلش برای زنانگی خودش تنگ شده است برای گریه کردنهایش.برای حرف زدنهایش..........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد