دل نوشت

امید است که کامیاب شویم

دل نوشت

امید است که کامیاب شویم

خدایا ببخش اگه جایی حقت رو ضایع کردم

حضرت ابراهیم (ع)بسیار مهمان نواز ومیهمان دوست بود.روزی یک پیرمرد مجوسی در مسیر راه خود به خانه حضرت ابراهیم آمد تا میهان او شود.حضرت ابراهیم به او فرمود:اگر دین حنیف مرا بپذیری وخدا پرست شوی تو را می پذیرم وگرنه تو را میهمان نخواهم کرد پیر مرد از آنجا رفت.خداوند به حضرت ابراهیم وحی فرمود:ای ابراهیم!تو به مجوسی گفتی اگر خدا پرست نشودحق ندارد میهمان تو شود واز غذایت بخورد در حالی که هفتاد سال است ما به او غذا وروزی می دهیم.حضرت ابراهیم از کرده خود پشیمان شد و به دنبال مجوسی حرکت کرد وپس از جستجوی فراوان او را یافت وبا کمال احترام او را به خانه خود آورد وپذیرایی کرد.مجوسی دلیل کار اورا پرسید پس حضرت ابراهیم موضوع وحی خدا را برای آن مرد بازگو کرد.پیرمرد گفت:آیا به راستی خداوند این گونه بر من لطف می نماید!حال که چنین است دین خودت را برمن عرضه کن وبدین ترتیب موحد شد!!


آیه 19سوره ی شورا:خدا را به بندگان لطف و محبت بسیار است و هرکه را بخواهد روزی می دهد...

((برگرفته از کتاب اندرز ها وحکایات))

نظرات 2 + ارسال نظر
جواد یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ب.ظ http://sabasadat.blogsky.com

سلام.ممنون که به من سرزدی.منتظر نظرات سازنده شما هستم

ممنون شما دختری؟؟؟؟

ANNA دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:03 ب.ظ http://mirarana.blogsky.com

ببخشای:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد