و او می دانست که اگر بیاید نافرمانیش می کند، محبتهایش را فراموش و پشت می کند به هرآنچه تا کنون به او بخشیده.
می دانست شاید هیچگاه به سوی او بازنگردد، به سوی او که آغوش مهربانیش همیشه باز است و هیچ لطفی ازو دریغ نمی کند.
اما باز به او فکر می کند، به آفریدنش؛ و چقدر قلب بزرگی دارد که بازهم او را می بخشد هنگامیکه می گوید: "پشیمانم، آغوش گرمت را ازمن نگیر!"
---------------------------------------
تقدیم به خدا و مادر که هر دو عاشقان بیعارند که هر چه در راه آفریدمان مشقت می کشند باز آغوششان باز است!
سلام
خسته نباشی دوست عزیز بلاگ خوب و پر محتوایی داری به من هم سر بزن اگه دوست داشتی تبادل لینک کنیم
لطفیست که میکند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست
دوست من، استادی میخواد که کسی به سادگی و پاکی برسه...
Hello! gdccfkb interesting gdccfkb site! I'm really like it! Very, very gdccfkb good!