به او بگویید یا من اسمه دوا و ذکره شفایش رابه من ثابت کند.بدون اینکه بخواهد به من بگوید تو حکمتش را نمیدانی !تو قسمتش را نمیدانی!تو از خداییم نمیدانی!تو نمی فهمی ! اینجوری برایش بهتر است !و هزاران دلیل بی خود دیگر.....................من اینک فقط برای بار دوم شفایش را و شاید معجزه اش را میخواهم .اینک نزدیک به یک سال میشود از بار اول که ناباورانه یقینم را مسخره کرد میگذرد ...................
پی نوشت:برای مریض من دعا کنید .
(بر و بچ آشنا دل نوشت نگران نشوید شما او را نمیشناسید اما دعایش کنید ]
دلم با هر بار دیدنش تا مدتها بارانی میشود و میگرید
خداوند روی خطهای کج و معوج هم-راست ومستقیم مینویسد.
برای کسی که شگفت زده ی خود نیست" معجزه ای وجودندارد.
خداوند روی خطهای کج و معوج هم-راست ومستقیم مینویسد.
برای کسی که شگفت زده ی خود نیست" معجزه ای وجودندارد.
خدا گفت :عسل /م همه ی این ها را که گفتی ( تو حکمتش را نمیدانی !تو قسمتش را نمیدانی!تو از خداییم نمیدانی!تو نمی فهمی ! اینجوری برایش بهتر است )هیچ کدام را واقعآ نمی دانی چون خود را محدود و محکوم به این زندگی کرده ای و یادت رفته منی هم هستم که شما را عاشقانه دوست دارم و دلم می خواهد به بهشت جاویدم بروید .باشد اگر تو بخواهی او را خوب می کنم ممکن است گناهی کند و به جهنم برود ..با خودت دیگر...بدان که جاودانگی برای شما بهتر است اگر می دانستید...
خودش گفت :خدا مسخره کنندگان را دوست ندارد.تصحیح کنید.کسی را مسخره نمی کند.