پشت چراغ قرمز پسرکی با چشمانی معصوم و دستانی کوچک گفت: چسب زخم نمیخواهید؟ پنج تا صدتومن..
آهی کشیدم و با خود گفتم:
تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم!
نه زخمهای من خوب میشود و نه زخمهای تو..
سلام سارا خانم از اشنایی با وب شما خیلی خشوحال شدممیشه خواهش کنم به وب منم سر بزنیدخوشحال میشم تبادل لینک کنیمراستش من تازه وبلاگ زدم و دارم دوست پیدا میکنملطفا کمکم کنیدمنتظر حضورت هستم
کاش برای زخم دل هم چسب زخمی می بود..............
بزرگترین تراژدی ان است -که ما از زندگی درس نمیگیریم!
و این کودکان کار امیدوارن تا خوشی ها برگردند به زندگیشان
سلام سارا خانم
از اشنایی با وب شما خیلی خشوحال شدم
میشه خواهش کنم به وب منم سر بزنید
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم
راستش من تازه وبلاگ زدم و دارم دوست پیدا میکنم
لطفا کمکم کنید
منتظر حضورت هستم
کاش برای زخم دل هم چسب زخمی می بود..............
بزرگترین تراژدی ان است -که ما از زندگی درس نمیگیریم!
و این کودکان کار امیدوارن تا خوشی ها برگردند به زندگیشان