بازم دیشب خواب دیدم ....
تقریبا ماهی دو بار میاد به خوابم، فقط خواب سالهاست که حسرت به دلم ....
حسرت دیدن نگاهش، بوسیدنش، در آغوش کشیدنش، صدا کردنش.....
به این دل مونده ، خدایا تا کی صبر کنم؟!
مدتها بود که اینجوری توی خوابم نیومده بود..
توی خواب دیشب بغلش کردم ، حسش کردم و نزدیک یک ساعت گریه کردم آخه میدونستم که سالهاست ندیدمش، آرزو داشتم بغلش کنم و توی آغوشش گریه کنم توی بیداری که نمیشه..
خواب فرصت خوبی بود برای رسیدن به آرزوی محال....
اشک کل صورتم رو خیس کرده بود
همسرم منو صدا کرد، بیدار شو عزیزم چی شده؟! چرا توی خواب گریه می کنی؟!
بیدار شدم صورتم خیس بود قلبم تند تند میزد...
زدم زیر گریه که چرا بیدار شدم آخه هنوز بین دستام حسش میکردم و بازوهای عزیزم رو حس می کردم که منو بغل کرده بود آخه اونم مثل من داشت گریه میکرد و دلتنگ بود....
تا صبح خوابم نبرد داشتم به خوابم و حسرتی که توی دلم بود فکر می کردم به خدا گفتم: تا کی باید صبر کنم خودم جواب رو میدونستم ، چه سوال مسخره ای !!!!
تا روز مرگم باید صبر کنم برای دوباره دیدنش...
کسی که فقط حسرت به دلم گذاشت و رفت نه تنها من کل خانوادم ،برادرم که الان پیشمون نیست و من این روزا خیلی دلتنگشم....
حسرت نگاهش منو داغون کرده خدا....
خیلی وقته که ندیدمت گلم بیقرارم تا ببینمت گلم پیش کش نگاه تو قلب منه ..داره یادت منو آتیش می زنه ..
خدا رحمتش کنه. اگه اعتقادی به اخرت داری یه کاری براش کن. یه کار عملی که خوشحالش کنه.
سخت نگیر صد سال دیگه هیچ کدوم از این ادمایی که دور و برت می بینی دیگه نیستن. فکرشو بکن.
ادب حکم میکنه وقتی میخوا کامنت بذاری اول سلام بدی بعد بنویسی :
چی نوشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟