-
فلسفه
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1391 10:52
قرن هاست که فلسفه می بافند اما... ما هنوز عریانیم
-
خواهر زاده ام مبینا که فقط سه سالشه واسم شعر گفته
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 10:33
خاله سارای نازم عاشقت می شم ناز ناز دوست دارم خاله سارا عاشقت می شم همیشه وقتی ادب دارم من خاله سارا بوسم می کند گلابی دوست دارم دایی فرهاد
-
چشم ها را باید شست
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 10:02
با نگاهم جور دیگر زندگی آغاز شد معنی خوب خدا طعم سیب یک حضور بار دیگر زنده شد
-
قانون بازتاب
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 09:59
تمام اعمالی که انجام می دهیم، حتی اگر ذره ای و مثقالی باشد، به خودمان باز می گردد و بازتابش آنها را در زندگی خواهیم دید. زلزال آیه ۷
-
تا یک قدمی عشق
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 09:45
و ای کاش هرروز تا یک قدمی قله عشق و نیاز می رفتیم و باز می گشتیم سعی نکن به بالا برسی بعد از فتح هر قله بی شک به باز گشت فکر خواهی کرد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 بهمنماه سال 1391 00:49
شاید هدف از زندگی ما در این دنیا این نباشد که خدا را بپرستیم، بلکه این باشد که او را خلق کنیم! " آرتورکلارک"
-
رو شدن
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1391 10:56
همیشه روزهایی است که انسان در آن.. کسانی را که دوست می داشته است بیگانه می بیند
-
شکر یا شکایت
جمعه 13 بهمنماه سال 1391 15:26
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند و چون دریا ارام شدخود را اسیر تور صیادان یافتند. تلاطم های زندگی حکمتی از خداوند است پس از خدا بخواهیم دلمان آرام باشدنه دریای اطرافمان
-
اینجوریه دیگه
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1391 15:01
دوره ، دوره آدم هایی ست که همخواب هم می شوند ولی هرگز خواب هم را نمی بینند
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 دیماه سال 1391 15:48
آستین ِ همّت َم پاره شده ... کمر ِ خدمت به خلق َم درد می کند ...
-
یادش بخیر
پنجشنبه 28 دیماه سال 1391 16:49
کوچک که بودم شب ها موقع خواب از این تخیلات ِ قهرمان بازی پسرانه داشت َم ... ، یاد َم هست که پتو را کامل می کشیدم روی َم ... به اندازه ی ِ یک روزن جلوی ِ صورت َم را باز می گذاشت َم ... که مثلن درون ِ دخمه ای سنگی هست َم که تنها همین روزنه از آن به بیرون راه دارد ... و من هم اسلحه ام را از همین روزنه به سوی ِ دشمن نشانه...
-
نگران
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 12:05
دل نگران بزرگ شدنم بیش از این هستم ..........................
-
تجربه ها نفهمند!
سهشنبه 14 آذرماه سال 1391 20:24
-
پاییز
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 12:59
هی ی .................. پاییز!............... ابرهایت را زودتر بفرست شستن این گرد غم از دل من چند پاییز باران میخواهد
-
رفتن
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1391 10:45
باید این روز ها دل بکنم از جایی که بیشتر ساعاتم را آنجا گذرانده بودم و بچه هایی که هرکدامشان دنیایی بودند کشف نشدنی و اما اتاق کارم انگار بهم عادت کرده بودیم به تنهایی به سکوت ...دل هردویمان گرفته ...انگار میز و مانیتورم هم دلگیرند نگاه امروزشان با بقیه روزها فرق داشت و احساس می کنم من تشکیل خانواده ی دومی داده بودم...
-
و باز هم دلتنگی
یکشنبه 23 مهرماه سال 1391 11:20
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد...... میخواهی کودک باشی....... کودک به هر بهانه ای ، به آغوش، غمخواری پناه می برد......... و آسوده اشک می ریزد.......... بزرگ که باشی......... باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..
-
نکته
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 12:29
سعى کنید استاد تغییر باشید ، نه قربانى تقدیر .
-
کودکی
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 12:26
ما سه چیز را در دوران کودکی جا گذاشته ایم: شادمانی بی دلیل دوست داشتن بی دریغ کنجکاوی بی انتها
-
میترسم
دوشنبه 17 مهرماه سال 1391 11:11
دیروز، پینوکیو آدم شد و امروز ، آدمها پینوکیـو ! من از عاقبت مادربزرگ می ترسم اگر فردا ، شنل قرمزی گرگ شود .. .
-
این روزها
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 12:57
این روزها... تلخم! تلخ... تلخ می نویسم... تلخ فکر می کنم... ... این روزها... دست برداشته ام از توجه بی وقفه به حضور آدم ها...! پرهیز می کنم از ثبت وجودهایی که ماندگاری ندارند! این روزها... تلخ تر از همیشه... از همه ی آدم ها بریده ام!
-
.........................
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 12:55
دست های کوچکش به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد التماس می کند : آقا... آقا "دعا " می خری؟ و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند و برای فرج آقا "دعا " می کند
-
چتر
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1391 16:16
دلم باران می خواهد ویک چتر خراب...
-
دل
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1391 12:43
میان من و دل، شکــــرررررآب است ؛ شکــــرررررآب ......
-
بهترین باشید
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 14:53
آدمی همان می شود که در ذهنش به تصویر می کشد .
-
امید به خدا ،تمام هستی من
شنبه 1 مهرماه سال 1391 12:44
وقتی همه در ها به روت بستست وقتی ی جایی برات درو باز می کنه میگه بفرمایید .اون وقته که دلت می خواد تو دستای خدا ذوب بشی اون وقته که می فهمی یکی هست که تو شرایط سخت هواتو داره اون وقته که دیگه تنهایی معنا نداره ...
-
تولدت مبارک
پنجشنبه 30 شهریورماه سال 1391 12:12
امروز یکمین سالی است که جشن تولدت را بی حضورت سالگرد می گیریم. یک سالگی نبودنت را به همه تسلیت می گویم . پ.ن:رو نوشت به یک عزیز ،یک مادر،یک فرشته ی زمینی که آسمانی شد. 91/6/30
-
خواب خوش دلتنگی
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 11:32
دوش دیدم به دستم پیاله بود........................................ دیدمش دوش به خوابی خوش . ناباورانه به خوابم آمد و هرچه بیشتر من از خوشحالی گریه می کردم اوبیشتر خنده های همیشگیش را به رخم میکشید .هیچ کس جز من نمیدانست دیگر نیستی !!!!!!!اما الان هستی!!!!!!!!!!!!!!چرایش را نمیدانم چه قدر خوابم بارانی شد از حضورت و...
-
تجارت
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 10:54
در آمد:هیچگاه روی یک در امد تکیه نکنید،برای ایجاد منبع دوم در آمد سرمایه گذاری کنید. خرج:اگر چیز هایی را بخرید که نیاز ندارید،به زودی مجبور خواهید شدچیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید. پس انداز:آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید،آنچه را که بعد از پس انداز کردن باقی می ماند خرج کنید. ریسک:هرگز عمق...
-
بنده
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1391 10:11
بنده که نباشی متکبر می شوی ، حتی در سجده های طولانی
-
پیری
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 14:36
زمانیکه خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شدند بدان که دوران پیریت اغاز شده است . . .