-
شونه
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 09:33
خدا شونه ها مونو فقط واسه اینکه کوله بارغمهامونو روش بذاریم نیافریده آفریده تاگاهی وقتا بندازیمشون بالا بگیم بیخیال، میگذره….
-
تبدیل وبلاگ به سایت رایگان!
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 10:50
سلام. یک خبر خیلی با حال برای وبلاگ نویس ها شما میتونید وبلاگتونو به یک سایت 100% رایگان تبدیل کنید. به این صورت : www. آدرس دلخواه شما . com اما چه طوری؟ روی عضویت کلیک کنید عضویت برای آموزش عضویت اینجا را کلیک کنید توجه : بعد از ثبت نام حتمآ ایمیل ارسالی را تایید کنید
-
رودررو
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 09:22
خدایــا ازان بالا دردها کوچک دیده میشوند! بیامسائل را رو دررو حل کنیم!
-
یا امام زمان
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 02:35
تو چقدر نیستی...؟ حوصله ات از این همه نبودن سر نمیرود؟!
-
خانومای ایرونی
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 02:32
یک پسر انگلیسی به یک پسر ایرانی میگه:چرا خانمهای ایرانی به مردا دست نمیدن یعنى این قدر مرداتون شهوت پرستند؟ پسر ایرانی میپرسه: چراهرمردی نمیتونه دست ملکه ی انگلیس رو لمس کنه؟ پسر عصبانی میشه میگه ملکه فرد عادی نیست فقط به افراد خاص دست میده پسر ایرانی میگه: خانومای ایرانی هم ملکه اند...
-
امروز ما آدمها!
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 02:14
دیروز پشت خاکریز بودیم و امروز در پناه میز! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد ...
-
نکته
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1391 13:01
: آنچه در ملکوت مقدر نشده باشد، در هیچ کجا رخ نخواهد داد.
-
سیگار
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1391 11:12
سیگار هم که کامش را داد زیر پا له اش می کنیم و این عادت ما آدمهاست...
-
یک خبر خیلی خوب
دوشنبه 2 مردادماه سال 1391 14:11
سلام. یک خبر خیلی با حال برای وبلاگ نویس ها شما میتونید وبلاگتونو به یک سایت 100% رایگان تبدیل کنید. به این صورت : www. آدرس دلخواه شما . com اما چه طوری؟ روی عضویت کلیک کنید عضویت برای آموزش عضویت اینجا را کلیک کنید
-
گاهی ابری گاهی آفتابی
دوشنبه 2 مردادماه سال 1391 12:00
حالم گرفته ازین شهر،که آدمهایش همچون هوایش ناپایدارند؛ گاه آنقدر پاک که باورت نمیشود، گاه چنان آلوده که نفست میگیرد!
-
یک روز واقعی با آدم های دوست داشتنی
دوشنبه 2 مردادماه سال 1391 11:56
بعضی وقتا خیلی حال میده با دو تا بچه ی فسقلی پاشی بری بیرون بگردی و بعد هم یک کافی شاپ لوکس ببریشونو اونجارو کلی بهم بریزن .اونوقته که میشه سادگی و صداقت و از بین آدما پیدا کرد .صداقت و ساده گی که خودشو زیر صدتا نقاب قایم کرده ...
-
حرفهایی برای خندیدن
یکشنبه 1 مردادماه سال 1391 14:22
دوستان" رفقا" هم خلقتان عزیزم وقتی کسی اندازهتان نیست"دست به اندازه خود نزنید... باور کنید که خالق نظم دانه های انار- زندگی شما را بی نظم نچیده است... با زندگی قهر نکنید" دنیا منت هیچکس را نمیکشد و بدانید همه ماآدمها به جز کودک درون یک خر درون هم داریم که گاه زمام امور را بدست میگیرد...باور کنید.!...
-
پنجره
یکشنبه 1 مردادماه سال 1391 14:08
پنجره را باز کن" از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر- خوشبختانه باران ارث پدر هچکس نیست... زنده یاد" حسین پناهی
-
خدایا
یکشنبه 1 مردادماه سال 1391 13:59
خدایا" مرا به خاطر آن گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان میکنم- ببخش شهید مصطفی چمران(مردی که می ستایمش)
-
می گویند روزه سرد است...
یکشنبه 1 مردادماه سال 1391 12:00
برای کسانی که همیشه زمستانی اند خورشید باش!
-
زیارتش قبول!!!
شنبه 31 تیرماه سال 1391 13:45
دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد چه آسان به خاک پس دادیمش و همسایه اش زیارتش قبول .... دیشب از سفر رسید ، مکه رفته بود !
-
حرف هایی از من او
شنبه 31 تیرماه سال 1391 11:22
گفتم : خوردن که در کار نیست کار دیگری برای انجام دادن نمی ماند. با خودم گفتم : شاید خدا هم می خواهد همین را بدانیم و کمی فراتر از روزمره گی کار هایی انجام بدهیم . زمان هایی که احساس می کنیم کاری برای انجام دادن نداریم! درست نقطه ی عطف ماه رمضان است بگردیم و کاری فراتر از مباهات انجام دهیم...
-
شرایط قبولی سال 1391
جمعه 30 تیرماه سال 1391 22:21
در کلاس درس خدا ، اونیکه ناشکری میکنه ردمیشه ، اونیکه ناله میکنه تجدید میشه ، اونیکه صبر میکنه قبول میشه ، اونیکه شکر میکنه شاگرد ممتاز میشه ، من دعا میکنم همیشه شاگرد ممتاز خداباشی ، تو هم دعا کن تابا هم تو یک کلاس باشیم
-
اینگونه باش!
جمعه 30 تیرماه سال 1391 21:06
چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند، بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند ...
-
یک درد دل
جمعه 30 تیرماه سال 1391 19:42
صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ... *گفت" امسال روزه می گیری؟ گفتم: اگر خدا بخواهد ... گفت: من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟ گفتم: همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند !
-
حلقه
پنجشنبه 29 تیرماه سال 1391 11:03
قدیما مردم الکی حلقه دست میکردن ؛ که بقیه فکر کنن متاهل هستن ، و کسی مزاحمشون نشه .... امروز اونایی که ازدواج کردن ؛ قایم میکنن که موارد جدید رو از دست ندن ...!
-
نماز
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1391 08:45
خدا: ملائکه من! ببینید من آنقدر ساده گرفتهام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید. دلم برایش تنگ شده است! امشب با من حرف نزده.. ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم، اما باز خوابید! خدا: ملائکه من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.. ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمیشود! خدا: اذان صبح...
-
وصیت2
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1391 00:09
...روی تابوت و کفن من بنویسید:این عاقبت کسی بود که ز گهواره تا گور دانش بجست... شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به پسران بیکار ندهید... التماس میکنم کفنم را از یک پارچه مارک دار انتخاب کنید" تا جلوی آدمهای تازه به دوران رسیده- کم نیاورم...و در آخر از اینکه نمی توانم در مجلس ختم خودم حضور یابم"قبلا پوزش می...
-
تفکر
سهشنبه 27 تیرماه سال 1391 10:41
دنیا پر است از انســان هایی با ظاهر زیبا که هر روز لباسی نو بر تن می کنند ولی نزدیکشــان که می شوی بوی کهنگی اندیشـه هایشان آزارت می دهد...
-
نعمت و قیمت
سهشنبه 27 تیرماه سال 1391 08:41
بیچاره مرغ ... بیچاره زمین ... بیچاره همه چیز... نا خواسته گرفتار قیمت شده اند.. یادشان رفته که خدا اصلآ آن ها را برای چه آفریده است ، آن ها هم مثل ما فراموش شدگان خاک اند....
-
وصیت
دوشنبه 26 تیرماه سال 1391 12:54
قبر م را نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدانزدیک تر باشم. به پزشک قانونی بگویید"روح مرا کالبد شکافی کند- من به آن مشکوکم. بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی" گورستان را تماشا کنم. کارت شناساییم به همراه دو قطعه عکس"لای کفنم بگذارید-شاید آنجا هم نیازباشد. مواظب باشیدبه تابوت من آگهی...
-
----!
دوشنبه 26 تیرماه سال 1391 08:49
پشت چراغ قرمز پسرکی با چشمانی معصوم و دستانی کوچک گفت: چسب زخم نمیخواهید؟ پنج تا صدتومن.. آهی کشیدم و با خود گفتم: تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم! نه زخمهای من خوب میشود و نه زخمهای تو..
-
دعا
شنبه 24 تیرماه سال 1391 18:31
به او بگویید یا من اسمه دوا و ذکره شفایش رابه من ثابت کند.بدون اینکه بخواهد به من بگوید تو حکمتش را نمیدانی !تو قسمتش را نمیدانی!تو از خداییم نمیدانی!تو نمی فهمی ! اینجوری برایش بهتر است !و هزاران دلیل بی خود دیگر.....................من اینک فقط برای بار دوم شفایش را و شاید معجزه اش را میخواهم .اینک نزدیک به یک سال...
-
امروز
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 09:14
قطار! راهت را بگیر و برو.. نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه!
-
یادش به خیر
چهارشنبه 21 تیرماه سال 1391 10:09
قدیما آدما به پای هم پیر می شدن و این روزها از دست هم پیر میشوند